راسان خبر/ بعضی وقت ها برای گذراندن زندگی مجبور می شویم مانند مردها زندگی کنیم. در واقع زن هستیم اما باید به ناچار مرد شویم.

ایلام، پایگاه خبری راسان خبر_۲۹ سال سن دارد، تک فرزند خانواده است. پدر مادر او در تصادف جاده ای جان خود را از دست داده اند. او  با مادر بزرگ خود در یکی از روستاهای اطراف ایلام زندگی می کند. به خاطر شرایط زندگی اش نتوانسته درس بخواند و از سن کم برای امرار معاش مجبور به کار کردن در مزرعه و چوپانی بوده است.

گپ و گفت او با زنان روستا مردانه و از جملات تیکه دار استفاده می کند اما در نگاه اول لطافت زنانه در چهره ی او موج میزند. از نوجوانی بین مردان و زن ها به سختی کار کرده است. دیسک کمر و میگرن امان او را بریده اما باید برای زنده ماندن تلاش کند.

وقتی زن هستی اما باید مرد شوی!

شوکت خانم حرف های بسیاری برای گفتن دارد اما نمی داند از کدام یک شروع کند. حرف زدن و خاطرات گذشته او را آزار می دهد اما مصمم  است که صحبت کند.

او، وقتی ۱۱ سال سن دارد و در مزرعه یکی از اهالی روستا کشاورزی می کند به دزدی طلای صاحب مزرعه متهم و چند روز روانه بازداشتگاه می شود. هر چند بعد مدتی طلاها پیدا می شود اما دیگر کسی به او اعتماد ندارد و مجبور می شود برای کار کردن صبح زود و پیاده به روستاهای همجوار برود.

خانم سارایی (اسم مستعار) می گوید؛ بعضی وقت ها برای گذراندن زندگی مجبور می شویم مانند مردها زندگی کنیم. در واقع زن هستیم اما باید به ناچار مرد شویم.

زندگی سخت است اما من سخت تر از آن..

او ادامه داد: در راه رفتن به روستا به دلیل سن کم با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کردم، اما این مشکلات نباید من را از پا درمی آورد، زندگی سخت بود اما من سخت تر از آن!

شوکت افزود: سال ها به همین روال گذشت و من برای تهیه لقمه ای نان روزهای سختی را سپری می کردم. سال ۹۰ به پیشنهاد یکی از اقوام دور پدرم به چند روستا دور از خانه مان مهاجرت کردیم و در خانه کاه گلی مشغول زندگی شدیم.

وی عنوان کرد: اوایل همسایه های جدید ما را در جمع خود نمی پذیرفتند انها سعی داشتن به ما بفهمانند غریبه ها جایی در بین آنان ندارد. اما وقتی به بی کسی ما پی بردند هم صحبت های خوبی برای من و مادر بزرگم شدند.

وی اضافه کرد: هر از گاهی همسایه ها برای ما غذا می آوردند. مادربزرگم ارزو داشت انگور بخورد و ما پول خرید آن را نداشتیم.

خانم سارایی اضافه کرد: با کمک یکی از همسایه (گل خانم) که خانواده او هم تحت پوشش کمیته بود به اداره این نهاد در  شهرستان مراجعه کرد و با شرح حال خود و مادربزرگم ما نیز تحت حمایت قرار گرفتیم ماهانه مبالغی به عنوان مستمری به حساب ما واریز میشد.

شرکت در کلاس آموزش قالی بافی!

او می گوید؛ با پیشنهاد پریسا دختر (رقیه خانم) همسایه کناری ما، سال ۹۲ در کلاس آموزش قالی بافی روستا ثبت نام کرده ام. یکسال  طول کشید که دستم به بافت روان شود. هر روز که می گذشت بیشتر به کارم علاقمند می شدم. از سویی حمایت های مربی، من را بیشتر به آینده امیدوار می کرد.

شوکت افزود: برای یادگیری بیشتر کارم، باید درس می خوانم. با شرکت در کلاس های نهضت سواد آموزی تا حدودی خواندن و نوشتن یاد گرفتم (با خنده) حالا سواد خواندن و نوشتن دارم.

او گفت: با تایید مربی مبنی بر توان مستقل شدن امید به زندگی برای من بیشتر شد و با معرفی به کمیته امداد بعد از مدتی تسهیلات اشتغالزایی دریافت و با آن چند دار قالی در اتاق خانه نصب و مشغول کار شدم.

وی می گوید؛ وقتی شرایط کاملا مهیا شد ۴ نفر از زنان سرپرست خانوار که قبلا هم دوره قالی بافی گذرانده بودند پیش من مشغول کار شدند.

خانم سارایی برای توسعه شغلش برنامه های بسیاری دارد و می خواهد زنان سرپرست خانوار بیشتری اینجا باشند. وی چندین سفارش از از شهر پذیرفته و سرگرم بافت آنها هستند.

در سختی ها باید به خداوند متعال توکل کردا!

وی افزود: وقتی که کاملا از زندگی ناامید شده و ادامه زندگی برایم سخت بود خداوند متعال مربی عزیزم شکوفه خانم را سر راه من قرار داد تا سختی ها برایم آسان شود. 

شوکت ادامه داد: همیشه دوست داشتم سرپناهی که مال خودم باشد داشته باشم. سال گذشته با کمک کمیته امداد به آرزوی دیرینه ای خودم رسیدم. حالا یخچال و کولر دارم.!!

وی در حالی که دستانش را به سمت آسمان گرفته و اشک از گونه های او سرازیر می شود خدا را برای این زندگی شکر می کند و معتقد است در سختی ها باید به خداوند متعال توکل کرد.

راضیه دارابی سرپرست خانوار و مادر سه فرزند دختر و پسر که اکنون پیش شوکت خانم مشغول کار است در گفتگویی می گوید؛ یکی از فرزندانم معلول است. همسرم سال گذشته بر اثر ایست قلبی فوت می کنند و من و فرزندانم با کمک هزینه بهزیستی زندگی می کنیم.

وی افزود: حالا که پیش شوکت خانم کار می کنم. سر وقت دستمزد ما را پرداخت می کند. گاهی اوقات از جیب خودش هم به ما کمک می کند. با بغض (خدای من و فرزندانم از او راضی باشد)

شالیه دوستی، که چند ماه است در این کارگاه کوچک مشغول بکار شده نیز می گوید؛ خدا را شکر دستمزد بافت قالی تا حدودی زندگی من و مادرم را سر و سامان داده است. می خواهم برای خودم جهزیه بخرم! دوست دارم ازدواج کنم و مادر شوم.

وی ادامه داد: مادر و پدرم هر دو مریض و خانه نشین هستند. دستمزد کارم کفاف هزینه داروهای انها را نمی دهد اما خدا را شکر که سایه آنان هنوز روی سرم است.

ماهیه خاتونی که چهار فرزند دارد و فرزند پنجم آن در راه است می گوید؛ همسرم چوپان است و من در کنار او بعد وقت استراحت، برای گذراندن زندگی به او کمک می کنم.

وی افزود: خداوند متعال را برای کارم روزی هزار بار شکر می کنم. بعد از خدا امید ما به شوکت خانم است.

مدیرکل بهزیستی ایلام در گفت و گویی اظهار داشت: زنان نقش مهم و بسزایی در خانواده، بویژه در خانواده‌هایی که به هر علتی سرپرست خانوار هستند، دارند.

حسین نورعلیوند افزود: حمایت بهزیستی ایلام از ۷ هزار زن سرپرست خانوارو در راستای ارتقاء توانایی‌ها و مهارت‌های زیستی، روانی، اجتماعی و توانمندسازی خانواده‌های زنان سرپرست خانوار و به حداقل رساندن مشکلات و مسائل قشر‌های محروم ضروری است خدمات خاصی به این قشر رسانده شود.

وی ادامه داد: پرداخت تسهیلات اشتغالزایی، ودیعه مسکن، تشکیل گروه‌های همیار، حمایت تحصیلی و فرهنگی از فرزندان این زنان و… از جمله خدمات ارایه شده به این افراد است.

مدیر کل کمیته امداد امام خمینی (ره) استان ایلام در گفت و گویی اظهار داشت: در راستای توانمند سازی این خانواده ها کمیته امداد با هدف ایجاد شغل برای این مددجویان دوره های آموزشی  مهارت آموزی را به صورت رایگان برگزار می کند.

رضا طاهری افزود: زنان سرپرست خانوار از کار آفرینان و مجریان موفق طرح های اشتغال زایی این نهاد هستند و این زنان در دریافت خدمات گوناگون از این نهاد به ویژه در زمینه های اشتغالزایی، مسکن و خدمات حمایتی در اولویت هستند.

کد خبر/۸۳۵۲۷

  • نویسنده : سمیه آذرمهر، فعال رسانه ای ایلام