ایلام، پایگاه خبری راسان خبر؛ اسمش رسول و لقب او «دلاور» بود، مردی درشت اندام با ابروهای پرپشت، موهای تراشیده و  ریش بلند او را در جمع تابلو کرده بود. خالکوبی روی پای او، عکس زنی با موهای پریشان بود که کنارش با رنگ قرمز نوشته شده « مادر، تنها امید زندگی من!)

مچ دست چپ را با دستمال یزدی قرمز بسته است. با باز و بسته کردن مشت رنگ صورتش تغییر و به سمت قرمزی میرود. انگار خاطره یا صحنه ای تلخ در ذهن او  تداعی می شود که اینچنین آزارش می دهد.

با فاصله کمتر از یک متر، مرد میانسالی حدود ۵۰ ساله به نام “فردین” روی زمین نشسته و هر دو دستش را زیر بغل خود محکم نگه داشته و از ته دل آه عمیقی می کشد. نفسش برای لحظه ای بند و اشک روی گونه های او سرازیر می شود.

کمی انطرف تر مردی لاغر اندام به نام “اکبر” بی صدا به دیوار سالن تکیه و زانوهای خود را جمع کرده است. با صدای خنده اطرافیان گاهی سرش را به راست می چرخاند و دوباره بر می گرداند. جسم او اینجا اما فکرش جای دیگر مشغول است.

در باز می شود، مردی حدود ۶٠ ساله با موهای کم پشت، با پیراهن مشکی، لنگ لنگان وارد سالن می شود، تمامی جمع به احترام حضورش از جای خود بلند می شوند و برای سلامتی او صلوات می فرستند. یکی پس از دیگری او را بغل و برای ثانیه ای دست او را به گرمی می فشارند. از نحوه استقبال معلوم است بین آنها محبوبیت بسیاری دارد.

پس از چند دقیقه، سکوت فضای سالن را در بر می گیرد و همه منتظر هستند تا سخنان او شروع شود.

با نام و خدا و بیان اینکه «به غیر خدا تکیه نکنید،» صحبت های خود را آغاز و می گوید؛ گذشته را فراموش و زندگی جدید برای خود تشکیل دهید. و با صدای بلندتر، شما قوی هستید و می توانید که اینجا را برای ترک انتخاب کرده اید. ارزش زندگی انقدر بالا است که نخواهیم عزیزان خود را ناراحت کنیم. به پدر و مادر خود فکر کنید (با بغض) تا دیر نشده قدر آنها را بدانیم.

چند ساعت گذشت، حرفای او، آنقدر برای جمع امید آفرین بود که افراد تمایلی به ترک سالن نداشتند. برخی ها که هم دیر به جلسه  رسیده بودند دور او حلقه زده و از آن راهنمایی می خواستند.

به زندگی سلام دوباره کن!

اسمش حسین بود، مدت ده سال شیشه و هروئین مصرف کرده که پس از پاک شدن، کلینیک ترک اعتیاد تاسیس و تصمیم گرفته افرادی که مانند گذشته او بوده را از باتلاق اعتیاد نجات دهد.

وی در گفتگو با خبرنگار راسان خبر، گفت؛ افراد که مبتلا به اعتیاد هستند با حضور در کلینیک و شرکت در کلاس های آموزشی سلامی دوباره به زندگی می کنند و این موضوع برای من بسیار خوشایند است.

وی عنوان می کند؛ در این مدت (۵ سال) بیش از یکصد نفر در این مکان، اعتیاد خود را ترک که برخی از آنها غیر بومی هستند. همچنین به کمک یکی از آشنایان که کارخانه دار است تعدادی از این افراد مشغول بکار شده اند.

تنها فرزندم به خاطر اعتیاد من فوت شد..

حسین در ادامه از زندگی گذشته خود می گوید؛ قبل از ازدواح مصرفم حشیش بود. بعد از مدتی در محفل دوستان و با اصرار جمع، شروع به کشیدن شیشه کردم و بعد از آن (هروئین) هم اضافه شد.

وی بیان داشت؛ با کمک پدرم مغازه صافکاری ماشین راه اندازی کرده بودم. دوره این حرفه را گذرانده و ماهر بودم. بعد از مدتی که آلودگی من به مواد مخدر بیشتر شد دیگر توان کار کردن را نداشتم با پول وسایلی که فروخته بودم مواد خریداری و بعد از اتمام برای تامین طلاهای همسرم را دزدیده و آنها را می فروختم.

وی افزود: بعد از مدتی، همسرم که دختر دایی من بود تحمل این شرایط برای او سخت شد و پس از چهار سال زندگی مشترک من و پسرم را ترک کرد.

حسین گفت: یک شب در حالی که با دوستانم مشغول کشیدن مواد بودم، فرزندم در خواب دچار تشنج شد. تا او را به بیمارستان رساندم (محمد) فوت شده بود. (با گریه)

وی با بغض ادامه داد؛  با گذشت ۷ سال از فوت او، عذاب وجدان مرا را رها نمی کند. آرزو می کنم کاشکی زمان به عقب بر می گشت که همسر و فرزندم را از دست نمی دادم.

ترک اعتیاد می تواند شروعی دوباره برای همان زندگی باشد

او افزود؛ بعد از همسرم، خانواده ام نیز من را ترک و آواره کوچه و خیابان شدم. بعد از چند ماه یکی از دوستان صمیمی دوران دبیرستان، من را در حال کشیدن شیشه در پارک دید و با نگرانی از شرایطم با خرج خود من را در کلینیک ترک اعتیاد بستری و تا بهبودی کامل به من سرکشی می کرد.

حسین اضافه کرد: زندگی دوباره خود را مدیون دوستم (جلال) هستم. خداوند او را برای نجات من فرستاده بود. تا زنده ام  محبتش را فراموش نمی کنم و برای جبران هر کاری لازم باشد انجام می دهم.

وی عنوان داشت: بعد از بیرون آمدن از کلینیک، از اطرافیان خبر فوت پدر و مادرم را شنیدم. همسایه ها می گفتند از غصه من دق کرده اند. خودم را نمی بخشم که باعث ناراحتی خانواده ام شده ام..

وی معتقد است؛ ترک اعتیاد می تواند شروعی دوباره و سرآغازی دیگر برای همان زندگی باشد که تا چندی پیش در سراشیبی مرگ و نابودی قرار داشته است.

با ترک اعتیاد زندگی من جان تازه ای گرفت!

در ادامه یکی از افراد بهبود یافتگان کلینیک به نام “رضا” در گفتگو با خبرنگار راسان خبر اظهار داشت: با ترک اعتیاد زندگی من جان تازه ای گرفت، همسرم برگشت، دخترم من را دوست دارد و ماه آینده برای دومین بار پدر می شوم. (با لبخند)

او افزود: بعد از رفتن همسرم، خواهر بزرگم که معلم بود با هزینه خود، من را برای ترک اعتیاد به کلینیک برد اما چون نمی خواستم ترک کنم با بیرون آمدن مصرف مواد مخدر بیشتر شد.

رضا ادامه داد: بعد از چند ماه که دوری همسر و فرزندم برای من غیر قابل تحمل شد با کمک همان خواهرم دوباره به کمپ برده شدم و پس از یک سال ترک و کاملا از مواد پاک شدم.

وی می گوید؛ خوشحالم از اینکه مواد را ترک و ناراحت که چرا زودتر خود را گرداب مواد رها نکرده ام.

رضا با بغض؛ یاد روزهایی می افتم که خواهرم با چه خواهش و تمنایی مرا به کمپ می برد که مواد را ترک کنم حالم از خودم بهم می خورد. حیف که دیگر در بین ما نیست و اسیر خاک شده است. کاش بود و مشاهده می کرد مرد دلخواه او شده ام..

به گزارش راسان خبر از ایلام؛  هم اکنون ۱۶ کمپ ترک اعتیاد در استان ایلام فعال و پذیرش بیماران در این مراکز ۳۰ نفر است. همچنین مرکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد دانش بهبودی رهائی در شهرستان چوار فعال وظرفیت پذیرش ۷۰ نفر را دارد.

بهبود یافتگان تازه ترک کرده که فاقد شغل و منبع حمایتی مالی هستند، تسهیلات بعد از گذشت حداقل یکسال از ترک دریافت می کنند.

کد خبر/۷۷۶۷۰